زینت پدر

اشک های پیامبر(ص)


این زلال ترین عطوفت جاری خداست که اینک در دانه دانه اشک پیامبر(ص) روان گشته است و بر قنداقه زینب نورسیده می چکد؛ زینبی که نه از مخلوط عقل و عشق که گویی از عشق محض آفریده شده تا یکسره ساغر خونین عشق را به دست گیرد و عصاره همه رنجهای خلقت را بچشد. اینک پیامبر(ص) قنداقه این غنچه تازه شکفته در بوستان اهل بیت را در آغوش گرفته و می گرید. نگاه مهربان پیامبر(ص)، روح آسمان شدن در جسم کوچک او جاری می کند. پیامبر(ص) کودک را در آغوش گرفته، به سینه می چسباند؛ صورت بر صورت او می نهد و اشک می ریزد. گویی می بیند آن بیابان خشک و رنج هایی را که این دریای صبر تحمل می کند.

زینت پدر


نوزاد نورسیده علی(ع) از سوی خدا و به اشاره جد بزرگوارش، پیامبر(ص)، زینب نام گرفت. علی(ع)، شگفت ترین و شیرین ترین نشانه خلقت خدا و فخر دو عالم، اینک به او فخر می کند. زینب در لحظه لحظه زندگی پردردش و در صبوری ها و خروشیدن ها می نمایاند که لایق چنین نامی است و سزاوار چنان مقامی. او نه زینت پدر که زینت خلقت است.

تجسم صبر


صبر اگر می خواست مجسم شود، بهتر از تو نمی یافت. چه می گویم؟ صبر کودکی است که در کنج زندگی پررنج تو به شاگردی نشست. ای کعبه همه سختی ها و ای مادر همه رنج ها، صبر قطره کوچکی از باران مکارم اخلاق بود که بر دریای تو بارید. این کاسه گلی ماست که به اندک رنجی لبریز می شود. کاسه صبر تو از وحی است، از خداست. چگونه پر شود که بی انتهاست. زینبا، خلقت همیشه در تحیّر صبوری تو خواهد ماند.

رضای پروردگار


زینب باید برادرش را وداع گوید. دل از برادرش، مولا و مقتدایش و تنها بهانه زندگی اش، برکند و اندکی بعد، دست زیر پیکر پاک برادر برد، خونش را به آسمان بپاشد و بگوید: «خدایا این قربانی را از ما، خاندان وحی، بپذیر». با این کار بندگی کردن و راضی بودن به رضای پروردگار را معنا کند. و امروز، روز رحلتش، برادرش حسین است که بهشتِ آغوش می گشاید و آمدن خواهر را انتظار می کشد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.