مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار
خوشبختی، یعنی سرباز امام زمانت باشی....
خوشبختی، یعنی سرباز امام زمانت باشی....
دوشنبه 00/06/08
#هشتم_شهریور
#سالروز_شهادت
رئیس جمهور مکتبی
#شهید_محمدعلی_رجائی
و نخست وزیر محبوب
#شهید_محمد_جواد_باهنر
گرامی باد .
یکشنبه 00/06/07
الگویی شایسته برای فرزندانتان باشید
کودکان با نگاه کردن به رفتار پدر و مادر از آنها میآموزند. اینکه الگوی رفتار مناسب، محترمانه و خوب باشید خیلی بهتر جواب میدهد تا اینکه بخواهید آنها را با حرفهایتان تربیت کنید.
وقتی مرتکب خطایی شدید به آن اعتراف کنید
این روش بهترین راهی است که به بچهها نشان میدهد چطور و چهوقت باید عذرخواهی کنند.
در روش زندگیتان کمی بیشتر مراقب محیط زیست باشید
به بچهها نشان دهید که چقدر آسان میتوان رفتار بهتری در قبال محیط زیست داشت. کمتر زباله تولید کنید، مواد را برای بازیافت جدا کنید، از وسایل دور ریختنی به نحو تازه استفاده کنید، در مقابل حیوانات و گیاهان اطراف خود مسئولیت نشان دهید. حتی میتوانید زبالههای بهجا مانده از دیگران در طبیعت را به کمک فرزندتان جمع کنید.
محبت خود را به همسرتان در مقابل کودکان نشان دهید
همسرتان را در آغوش بگیرید و با الفاظ محبتآمیز یکدیگر را صدا کنید. ازدواج شما یگانه الگوی فرزندتان برای درک چگونگی یک رابطهی عمیقِ احساسی است. اینکه چنین رابطهای چگونه باید باشد، چه احساسی در آن جریان دارد و چه معنایی میدهد. پس این وظیفهی شما است که استانداردی عالی در ذهن کودکتان خلق کنید.
به تفاوتهای خود و همسرتان در روشهای فرزندپروری احترام بگذارید
از اصولی که همسرتان برای تربیت فرزند به آنها اعتقاد دارد حمایت کنید، مگر اینکه از استانداردهای فرزندپروری بسیار دور باشند. انتقاد و بحثوجدل بر سر استانداردهای متفاوت در میان همسران، به سلامت ازدواج و احساس امنیت فرزندان بیشتر آسیب وارد میکند تا اینکه استانداردهای متفاوت شریک زندگیتان را بپذیرید. در هر صورت بهتر است هر دو نفر از شیوهی یکسان تربیتی بهره ببرند زیرا وجود تضاد در این رویه بیش از راهکارهای کمی غلط یکی از والدین به کودک آسیب وارد میکند.
تمجید خود را دقیق بیان کنید
به جای اینکه عبارت کلی «تو عالی هستی» را به کار ببرید، در این مورد صحبت کنید که او دقیقا چه کاری انجام داده که شایستهی بازخورد مثبت شما شده است. «آفرین که صبر کردی مامان صحبتش با تلفن تموم بشه بعد ازم شیرینی بخوای، کار سختی بود، اینکه صبر کردی رو خیلی دوست داشتم.»
رضایت خود را از کارهای خوب فرزندتان به او نشان دهید
وقتی متوجهی کار مثبت یا سودمند فرزندتان شدید، به او بفهمانید که چه احساسی دارید. بیان احساس خوبتان به او راهی عالی برای تقویت رفتارهای خوب است و احتمال اینکه آن کارها را تکرار کند، بالا میبرد.
پشت سر کودکتان حرف بزنید!
حقیقت این است هر حرفی که از فاصلهی دور دربارهی خودمان میشنویم از چیزی که مستقیم به خود ما گفته شود، تأثیر بیشتری دارد. بگذارید فرزندتان تحسینی را که دربارهی او برای مادربزرگ، پدر یا حتی عروسکش به آرامی تعریف میکنید، شکار کند.
به خودتان استراحت بدهید
اگر آنقدر خستهاید که نمیتوانید آشپزی کنید و از سر راه غذایی آماده میخرید احساس نکنید که پدر یا مادر بدی شدهاید.
به حس ششم مادرانهی خود اعتماد کنید
هیچ کس بهتر از شما فرزندتان را نمیشناسد. وقتی موضوع مرتبط با سلامتی و بهزیستی او است از غریزهی خودتان تبعیت کنید. اگر حدس میزنید فرزندتان مشکلی دارد به احتمال زیاد حق با شما است.
یکشنبه 00/06/07
روضه خوانی آیت الله مرعشی برای جوان مست
یک شب آیت الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت میشود و مهمانی طول میکشد، موقع برگشتن در تاریکی با یک جوان مست عربده کش مواجه میشوند. جوان با تحکم میگوید: شیخ از کجا میآیی؟ ایشان هم جریان را توضح میدهند؛ جوان مست میگوید: شیخ برایم روضه بخوان! آقا بهانه میآورند که اینجا منبر و چراغ و روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و میگوید: خوب این هم صندلی بنشین روی گرده من. پدرم میگفت؛ نشستم روی گرده این جوان مست، تا گفتم یا اباعبدالله، شروع کرد به گریه کردن به حدی که شانههایش تکان میخورد و مرا هم تکان میداد، چنان که من از گریه او متاثر شدم، فکر کردم اگر این طور پیش برود او غش میکند، روضه را خلاصه کردم. گفت« شیخ چرا کم روضه خواندی؟ گفتم که خوب سردم شده … وقتی خواستم خداحافظی کنم گفت که من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.
ابوی میفرمود: دو سه هفته از این قضیه گذشته بود در مسجد بالاسر در محراب نشسته بودم دیدم جوانی آمد و افتاد دست و پای من، به حضرت معصومه(س) قسمم داد که او را ببخشم، بعد که خودش را معرفی کرد متوجه شدم که همان جوان مست بوده است. از آن شب به بعد به کلی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت میآمد.
این جوان تا آخر عمر در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت میکردند و محاسن بلندی داشت و عرقچین و عبا میپوشید و اهل تهجد شده بود، وقتی هم که فوت کرد تشییع و مراسم ختمش بسیار شلوغ بود.
یکشنبه 00/06/07
طلب شفا از منبر سیدالشهدا
آقای شهیدی یکی از ارادتمندان آیت الله العظمی مرعشی نقل میکرد:«یک شب دیدم ایشان بدون این که چراغ روشن کند داخل حسینیه شد و در تاریکی مشغول دعا و نیایش شد و نگذاشت ما هم همراهش داخل برویم، چون تاخیر کرد نگران شدم که حالش خراب شده باشد، داخل شدم زیر نور ضعیفی که از پنجره به داخل افتاده بود دیدم آیت الله مرعشی نجفی پیراهنش را بالازده و شمکشان را به منبر سیدالشهدا(ع) میمالند، آقا متوجه شدند که کسی داخل شده است، نزدیک رفتم و گفتم آقا چیزی لازم دارید آقا گفتند نه، آمده بودم که شفایم را از سیدالشهدا(ع) بگیرم.
ایشان فردای آن شب برای عمل جراحی عازم تهران بودند و جای عمل جراحی را به منبر میمالیدن تا سیدالشهدا(ع) او را شفا داده و عمل موفقیت آمیز باشد.
آقای شهیدی میگفت؛ که آقا از من تعهد گرفتند تا ایشان زنده هستند این جریان را جایی نقل نکنم.