موضوع: "بصیرت افزایی"

چرا پیامبر اسلام ص تعداد ازدواج بالایی داشته است آیا این ها بخاطر هوس نبوده!!؟

⁉️ چرا پیامبر اسلام ص تعداد ازدواج بالایی داشته است آیا این ها بخاطر هوس نبوده!!؟

? پاسخ:
این مطلب با شواهد تاریخی سازگاری ندارد زیرا

1⃣ 1. ایشان تا سن 25 سالگی ازدواج نکردند و هیچ گزارشی ثبت نشده که ایشان با زنی رابطه داشته است، در هیچ مرکز فسادی دیده نشده است؛ بله تا قبل از نبوت به «امین» معروف بود. اگر ایشان هوس‌ران بود، می‌بایست در اوج جوانی دنبال این مسائل باشد و اکثر اوقات خود را با زنان فاحشه بگذراند، چیزی که در دیگر هوس‌رانان به وضوح دیده می‌شود.

2⃣ 2. ایشان با این‌که بسیار زیبا بوده و از خانواده سرشناس مکه بود و هر دختری آرزوی ازدواج با ایشان را داشت، با حضرت خدیجه ازدواج کرد، که هم از ایشان بزرگ‌تر بود و هم بیوه بود. اگر خدای ناکرده این وصله‌ها به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌چسبید، می‌بایست حضرت دختری جوان، زیبا و باکره را انتخاب می‌کرد، چراکه رغبت مردهای هوس‌ران به چنین دخترهایی بسیار بیشتر از یک زن بیوه و مسن است.

3⃣ 3. پیامبر اکرم حدود 25 سال یعنی تا سن 50 سالگی، هیچ ازدواج مجددی نداشت، لذا جای این سوال است اگر مردی هوس‌ران باشد، چطور ممکن است به یک همسر که حدود 15 سال از خودش بزرگ‌تر بوده اکتفا کند و حال آن‌که فضای جامعه آن روز به نحوی بوده است که ازدواج های متعدد و حتی روابط نامشرع بسیار عادی بوده است.

4⃣ 4. حضرت بعد از هجرت به مکه و در سن حدود 50 سالگی ازدواج مجدد انجام داد، که 11 ازدواج است و تمام آن‌ها به جز یک مورد(عایشه) با زنان بیوه است و معمولا سن آن‌ها بالا بوده و پیر محسوب می‌شدند؛ لذا جای این سوال باقی است که رهبر یک جامعه اگر هوس‌ران باشد، بهترین دختران زیبا و جوان و باکره را برای خود انتخاب می‌کند، هم‌چنان که برخی پادشاهان ایرانی حرم‌سرا داشته و تا حدود 3000 زن داشته‌اند.

5⃣ 5. شخصیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نحوی بوده که تمام زنان و دختران عرب آن زمان به خصوص بعد از فتح مکه، آرزوی ازدواج با حضرت را داشتند و هم از جهت عقیده و هم از جهت زیبایی، خود مشتاق بودند که همسر اول شخص جهان اسلام شوند؛ لذا اگر این تهمت‌ها به حضرت راست بود، حضرت می‌بایست بسیار بیشتر از این تعداد زن می‌داشت و آن هم دخترکان جوان و زیبا از خانواده‌های مختلف.
_________
? لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/98097

✅ آیدی دریافت سوالات ??

@pasokhgo313
?معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه

اینجا ایران است


❇️ اینجا «جمهوری اسلامی» ایران است.
❇️ در «جمهوری اسلامی» رأی مردم حق الناس است.
.
❇️ تنها ۲.۲درصد،
یعنی یک‌میلیون و ۳۰۰هزار رای،
یعنی در هر صندوق فقط ۲۰رای،
می‌توانست مشارکت انتخابات را به بالای ۵۱درصد ببرد.
راحت‌ می‌شد، در هر صندوق ۲۰رای جعل و تقسیم کرد میان هر ۴کاندیدا!

❇️ اصلا می‌شد بنا به مصلحت و برای حفظ نظام! مشارکت را بالای ۵۰ درصد اعلام کرد و صدای این‌ ۴میلیون آرای باطله را درنیاورد! تا به استهزا کشیده نشود‌.
اما «جمهوری اسلامی» این‌چنین نکرد.
این «جمهوری اسلامی» هرچه هست، اهل تقلب نیست.

❇️ دولت «جمهوری اسلامی» حاضر است کاندیدای مخالف خود یعنی حسن روحانی را با یک‌درصد رأی بیشتر پیروز اعلام کند ولی در رأی مردم دست نبرد.

❇️ «جمهوری اسلامی» حاضر است مقبولیتش به زیر خط ۵۰درصد بیاید و سرزنش شود، آرای باطله‌اش به حدود ۴میلیون برسد و ناسزا بشنود، اما در رأی مردم دست نبرد و تقلب نکند.

❤️«جمهوری اسلامی» امانت‌دار است؛ حتی امانتدار آرای باطله.❤️

با افتخار می‌گوییم اینجا «جمهوری اسلامی» ایران است.???

 

حدیث


امام على عليه السلام:

هركه به غيرِ خداوند سبحان اميد بندد، اميدهايش را دروغ مى يابد
مَن أمَّلَ غَيرَ اللّهِ سُبحانَهُ أكذَبَ آمالَهُ

غرر الحكم حدیث8953

داستان فدک:

داستان فدک:

فدک اسم سرزمینی است در شمال مدینه در نزدیکی قلعه‌های خیبر که حدود یک‌صد کیلومتر با مدینه فاصله دارد. ساکنین این قلعه‌ها و سرزمین‌ها طوایفی از یهود بودند. آمدن یهود به حجاز و سکونت‌شان در مدینه به قرنها قبل از ظهور اسلام برمی‌گردد. علمای یهود از پیامبران سلام‌الله‌علیهم‌أجمعین شنیده و در کتابها خوانده بودند که در آخرالزمان پیامبری مبعوث می‌شود که پیامبران پیشین را تصدیق می‌کند و دینش جهان‌گیر می‌شود. آنها به امید درک پیامبر آخرالزمان و ایمان به او به حجاز مهاجرت کردند و در اطراف مدینه ساکن شدند؛ زیرا می‌دانستند که پایتخت آن پیغمبر مدینه خواهد بود.

یهودیان اطراف مدینه سه طایفه معروف بودند (بنی‌قریظه، بنی‌قینقاع، بنی‌نظیر) که ویژگی‌های خاصی داشتند.

 اولا مثل سایر یهودیان بسیار مال‌دوست بودند و فکر اقتصادی داشتند.

 ویژگی دوم آنها دوراندیشی و عاقبت‌اندیشی بود. وقتی وارد حجاز شدند سعی کردند که سرزمینهای حاصل‌خیز و مکانهای استراتژیک را شناسایی کنند و قلعه‌های محکمی برای خود بنا کنند.

ویژگی سوم این قوم هم این بود که اهل علم و دانش بودند و نسبت به اعراب، از تمدن برتری برخوردار بودند. یهودیان با این ویژگیها از موقعیت خاصی در بین اعراب برخوردار بودند.

بعد از این که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به مدینه مهاجرت فرمودند و عملاً دولت اسلامی در مدینه تشکیل شد، پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با طوایف مختلف یهود معاهده‌ای بستند و بنا شد که آنها متعرض مسلمان‌ها نشوند و با دشمنانشان همکاری نکنند؛ ولی هیچ کدام از این طوایف به عهد خود وفا نکردند و پنهانی با مشرکین مکه از یک طرف و بعدها با منافقین مدینه از طرف دیگر روابطی برقرار کردند و حتی توطئه کردند که جنگی علیه پیغمبر اسلام راه بیاندازند. منافقین به آنها قول داده بودند که اگر شما به مدینه حمله کنید ما دو هزار نفر هستیم و به شما کمک خواهیم کرد. در سوره منافقون به این هدف منافقان اشاره می‌کند و می‌فرماید: «یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَهِلَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل‏؛۱ منافقان می‌گفتند: ما عزیز هستیم و مسلمانها آواره‌های مکه هستند و ذلیلند و ما اینها را بیرون خواهیم کرد» وقتی پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اطلاع پیدا کردند برای جنگ با آنها آماده شدند و نهایتاً جنگهایی اتفاق افتاد که یکی از آنها جنگ خیبر بود. در جنگ خیبر قلعه‌های خیبر که مهم‌ترین قلعه استراتژیک یهودیان بود (وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم)۲به دست توانای امیرالمؤمنین علیه‌السلام فتح شد. خبر فتح خیبر به اهل فدک رسید. آنها برای در امان ماندن از بلایی که بر سر اهل خیبر آمد به پیغمبر پیشنهاد مصالحه کردند و نهایتاً بزرگان فدک پیشنهاد کردند که ما زمین‌ها و اموالمان را به شما می‌دهیم به شرط این‌که جانمان سالم بماند. پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله هم قبول کردند و آنها هر کدام به اندازه یک شتر از اموالشان برداشتند و بقیه را تسلیم پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کردند. قرآن در اول سوره حشر به این ماجرا اشاره می‌کند و می‌فرماید: وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن یَشَاء وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛۳ مضمون این آیه این است: این سرزمینی را که بدون قوای نظامی تصرف کردید و خود مردم آن‌جا آنها را به پیغمبر بخشیدند، این اموال با سایر اموالی که مسلمان‌ها در جنگ‌ها به غنیمت می‌گیرند تفاوت دارد. معمولاً لشکریان اسلام وقتی در جنگ با کفار پیروز می‌شوند و غنایمی به دست می‌آورند خمس آن غنایم مال پیغمبر است؛ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى.۴ اما اموالی که به خود پیغمبر تقدیم می‌شود، همه آن اموال مال پیغمبر است. در فقه درباره اقسام اموالی که در جنگها غنیمت گرفته می‌شود بحث می‌شود. در بین این اموال یک قسم همین موردی است که آیه ۶ سوره حشر به آن اشاره دارد؛ می‌فرماید: «و آنچه را که خدا از آنان به رسولش بخشیده چیزى است که شما براى به دست آوردن آن نه اسبى دواندید و نه شترى‏». اختیار این اموال با خود پیغمبر است و هیچ کس دیگری حقی در آنها ندارد.

اهل فدک خودشان اراضی فدک را به پیغمبر تسلیم کردند تا جانشان را حفظ کنند. وقتی این اراضی در اختیار پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار گرفت به حسب نقلی که در بعضی روایات شده، این آیه نازل شد که: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ؛۵ اختیار این اموال با شماست؛ اما «ذی‌القربی» در این اموال حق دارند». در واقع دستور داده شد که: درست است که اختیار این اموال با شماست، اما این بخش از اراضی را به «ذی‌القربی» بدهید. در روایت آمده است که منظور از ذی‌القربی حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیهاست.۶ پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به امر این آیه شریف فدک را به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بخشیدند و در زمان خودشان در آن‌جا سرپرستی گذاشتند تا آن‌جا را اداره کند. حضرت به اندازه خرج یک‌سال خود و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برمی‌داشتند و مابقی را به عنوان هدیه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بین فقرا تقسیم می‌کردند. تا زمانی که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله حیات داشتند این جریان ادامه داشت.

بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در ظرف چند روز تحولات عظیمی در جامعه اسلامی رخ داد که باور آن بسیار مشکل است. همه آن داستانهایی که هر روز و هر شب می‌شنویم و دل‌هایمان خون می‌شود در همین چند روز اتفاق افتاده است. بعد از ده روز از وفات پیغمبر خلیفه وقت مباشر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را از فدک بیرون کرد و فرد دیگری را به جای او تعیین کرد. با این کار درآمد آن‌جا که تا ۱۲۰ هزار دینار هم گفته شده را مصادره کرد. حرفشان این بود که این اموال در زمان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به فقرا داده می‌شد؛ ما هم می‌گیریم و به فقرا می‌دهیم، درحالی که پیش از آن حضرت زهرا از ملک خودشان انفاق می‌کردند و ربطی به حکومت نداشت. دو ماه و چند روز بعد از این جریانات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از این دنیا رخت بر بست.

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در همین فرصت چند سخنرانی و گفت‌وگو داشتند که یکی از آنها همین خطبه معروف است که از مفاخر اسلام و از اسنادی است که تا روز قیامت، حقانیت اسلام، تشیع و خاندان پیغمبر علیهم‌السلام را اثبات می‌کند. خوشبختانه این خطبه به همت شیعیان محفوظ ماند و حتی در کتابهای مخالفین هم ثبت شده است.

چرا مطالبه فدک پس از حضرت زهرا صورت نگرفت؟

چرا مطالبه فدک پس از حضرت زهرا صورت نگرفت؟

  در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که اگر فدک مال زهرا بود، چرا امیرالمؤمنین پس از رسیدن به خلافت، آن را شخصاً تصاحب نکردند و یا به فرزندان فاطمه تقسیم ننمودند؟ جواب این سؤال را مى‏توان از نامه‏ى چهل و پنج نهج‏البلاغه استفاده کرد که مولا مى‏فرمایند: بَلَى کَانَتْ فِی أَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ

و بدین‏وسیله مى‏رسانند که مسائل مادى براى ما اهل‏بیت ارزش چندانى ندارد، بلکه تعقیب فدک روى یک سلسله مسائل اسلامى و اجتماعى و سیاسى بود، که با کمال تأسف از سوى خلیفه‏ى وقت بروز کرده بود… و چون على علیه‏السلام از فدک گذشته بود، قهراً فرزندان فاطمه علیهاالسلام نیز به این سیره امیر المومنین احترام گذاستند

در این زمینه مرحوم سید مرتضى- رضوان‏اللَّه‏علیه- مى‏فرمایند: چون حکومت به على علیه‏السلام رسید، از آن حضرت خواستند فدک را از فیى مسلمین خارج سازد، آن حضرت در جواب فرمودند:
انى لاستحیى من اللَّه ان ارد شیئا منع منهابوبکر و امضاه عمر. ابن ابى‏الحدید، ج ۱۶، ص ۲۵۲٫
من از خدایم شرم مى‏کنم چیزى را که ابوبکر آن را منع کرد و عمر بر آن صحه گذاشت به صاحبان اصلیش برگردانم. على علیه‏السلام در این فراز، هم به تصرف عدوانى فدک و عمل خلاف ابوبکر و عمر اشاره کرده و هم، بزرگوارى و بى‏اعتنایى خویش را به مال و منال دنیا نشان داده است.
و چون از امام صادق علیه‏السلام در این زمینه سؤال کردند، آن حضرت فرمودند:
للاقتدابرسول‏اللَّه لما فتح مکه و قدباع عقیل بن ابى‏طالب داره، فقیل له: یارسول‏اللَّه! الا ترجع الى دارک؟ فقال: هل ترک عقیل لنا دارا؟ انا اهل‏بیتلانسترجع شیئا یؤخذ منا ظلما. عوالم، ج ۱۱، ص ۴۴۰- طرائف، ص ۴۰۶

على علیه‏السلام در این مورد از پیامبر خدا تقلید و تبعیت نموده است، زیرا: از آن حضرت پس از فتح مکه پرسیدند که به خانه‏ات نمى‏روى؟ فرمودند: عقیل بن ابى‏طالب براى ما خانه‏اى نگذاشته، همه را فروخته است و ما اهل‏بیت چنین عادت داریم هنگامى که چیزى را به ظلم از ما گرفتند، دیگر به آن رجوع نمى‏کنیم.
و در یک روایت دیگر از امام صادق علیه‏السلام آمده است:
با شهادت فاطمه و با مرگ ابوبکر و عمر، هر دو طرف مخاصمه به پیشگاه خدا رسیده‏اند و به ترتیب، پاداش و کیفر نیز دیده‏اند. بنابراین مناسب نیست بعد از عقاب غاصب و ظالم و پاداش مظلوم فدک را دنبال کرد. علل‏الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۹ به نقل طرائف، ص ۴۰۶